بسمه تعالی
توجه : این یک نقد نسبتا تربیتی است !
انیمیشن بچه زرنگ که توسط سه تن از کارگردانان جوان کشورمان ساخته شده ، تنها اثر انیمیشنی حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بود ؛ شخصیت اصلی روایت بچه زرنگ ، پسر بچه ای به نام محسن است که عالقه زیادی به ابرقهرمانان هالیوودی مثل “بتمن” دارد و سعی می کند با وسایلش ، که قدری متفاوت از وسایل و اسباب بازی های کودکان دیگر است ، به هرکس و همه چیز کمک و یاری برساند تا جایی که در ابتدا و انتهای فیلم خرابکاری هایی به بار می آورد.
بچه زرنگ از نظر گرافیکی و جاذبه های بصری در سطح باالیی از کیفیت قرار دارد و در بسیاری از لحظات میتواند مخاطب را به وجد آورده و لذت بصری زیادی را به او منتقل کند و در کنار تمامی انتقاداتی که به دیالوگ ها و روند داستان این فیلم وارد است، از این منظر رضایت مخاطبان کودک و بزرگ سال را جلب کرده است . فضای ابر قهرمانی ، بومی سازی شخصیت ها و معرفی حیوانات و گونه های در حال انقراض ایرانی ، معرفی شکارچیان جنگل به عنوان ضد قهرمان و جنگل بانان به عنوان افراد خوب و مورد اعتماد ، جذابیت های گرافیکی و بصری و تصاویر نزدیک به واقعیت ، روند هیجان انگیز داستان و… نقاط مثبت این انیمیشن به شمار میروند ؛ در سراسر فیلم لحظات زیبایی از رابطه ی محسن و حیوانات شاهد هستیم ، لکن به نظر میرسد نویسنده میتوانست از این فرصت ، برای ارائه نکات تربیتی و اخالقی با ظرافت و کمیت بیشتری بهره ببرد.
پس از مرور این نقا ط مثبت باید اذعان داشت که در کمال حس خوب جاری در فیلم ، نکات قابل تاملی نیز در این اثر وجود دارند . اولین نکته که الزم است به آن اشاره گردد (و احتماال نادیده گرفته میشود) انتخاب نام ” بچه زرنگ ” برای این انیمیشن است ؛ کلمه زرنگ در فرهنگ لغات به عباراتی چون باهوش ، زیرک ، چاالک ، درس خوان و… معنا شده ، اما رفتارهایی که از محسن ، شخصیت اصلی داستان ، در فیلم مشاهده میشود بیشتر نمایش رفتارهایی پرخطر است که می تواند موجب ترویج این گونه رفتار ها در کودکان باشد ؛ چرا که کودکان با مشاهده این فیلم احساس می کنند زمانی می توانند زرنگ باشند که همچون محسن رفتارهای مبارزه طلبانه بدون تدبیر و تفکر داشته باشند . (البته که
ایجاد انگیزه مبارزه با دشمن در کودکان الزم است اما شیوه و نحوه ارائه آن اهمیت بسیار زیادی دارد .) مطلب مهم دیگری که در این انیمیشن به چشم می خورد ، عدم تناسب واکنش والدین محسن و حتی آتش نشانان با اعمال و رفتار او بود ؛ برای مثال در ابتدای فیلم و زمانی که یک ساختمان بر اثر شیطنت های محسن تخریب می شود ، آتش نشان به گونه ای با وی تعامل می کند که گویا یک لگو بازی ساختنی فرو ریخته ! و یا در انتهای فیلم ، محسن بدون اطالع والدین زمانی را در جنگل سپری می کند و هنگامی که در حرم امام رضا علیه السالم با والدینش روبرو می گردد ، مادرش بدون ابراز هیچ گونه ناراحتی او را به گرمی می پذیرد و پدرش به آسانی تمام اتفاقات را به فراموشی
می سپارد. کودکی که این فیلم را تماشا می کند ممکن است تصور کند که والدین من هم باید خطاهای مرا به راحتی نادیده بگیرند و رفتار اشتباه من هیچ پیامدی برای من نخواهد داشت !
اگر بخواهیم کمی درباره ی ویژگی شخصیت های دیگر نیز صحبت کنیم ، در اولین گام باید به ببری ( شخصیت مکمل) بپردازیم ؛ ببر زیبای مازندرانی که ادبیات و صداسازی خاص خود را دارد و گاهی از جمالتی بیش از حد بزرگ ساالنه و به اصطالح لحن (التی ) استفاده میکند ؛ البته استفاده از کلمات بزرگ ساالنه در دیالوگ های ببر داستان خالصه نمیشود بلکه در خالل دیالوگ های اکثریت شخصیت ها عبارات و کلماتی به گوش میرسد که ممکن است باعث شوند
کودک در سینما و در هنگام مشاهده ی فیلم به ناچار معنایش را از شما سوال کند !
الیو ، شل کن سفت کن درآوردی ، خراب شده (که پدر محسن ماشینشان را اینگونه مورد خطاب قرار میداد!) ، شیوه ، نارو ، “بمیری ! یواش ! حیوونن دیگه توقعی نیست ! ” و … نمونه ای از این کلمات و عبارات هستند و احتماال
این فکر را در اذهان ایجاد میکنند که آیا بهتر نبود ببری خان محبوب قصه ی ما و یا محسن زرنگ (و همچنین سایر شخصیت ها) کلمات دیگری را جایگزین آن ها میکردند ؟
علاوه بر دیالوگ ها ، اشعار میانی انیمیشن نیز جای درنگ و تامل دارند ، برای مثال این بیت: برنده بشی مهمه از چه روشی مهم نیست !
این کلمات برای کودک بیننده این معنی را تدائی میکنند که ” در زندگی فقط باید به خواسته و هدفت فکر کنی و اینکه چگونه و چطور به آن هدف برسی ، مهم نیست و مهم فقط رسیدن به هدف است ! “
اگر چه در ادامه محسن با کمک بزرگترها و جنگل بانان و با فکر و تدبیر توانست به حیوانات جنگل کمک کند ، اما این بیت به علت آهنگین بودن به راحتی در ذهن مخاطب اصلی یعنی کودکان ثبت و ضبط شده و تاثیر منفی خود را بر آن ها خواهد گذاشت. از بحث دیالوگ ها که گذر کنیم ، باید اذعان کرد لحظات معرفی شخصیت آهو (که قلب جنگل نامیده شده بود) ، گرافیک لحظات ابتدایی داستان ضامن آهو ، منجی و جان بخش بودن آهو و حضور او به شکل یک جسم نورانی در لحظات حیاتی و … همه و همه ممکن است شما را به یاد قسمت هایی از “هری پاتر ” و گوزن منجی هری (که در واقع یک افسون جادویی بود) بی اندازد .
در آخر خالی از لطف نیست که درباره ی پایان بچه زرنگ نکاتی را مرور کنیم ؛ در ساخت آثار تصویری و نمایشی، “پذیرفته ترین اختتامیه ” است که مورد پسند بخش بیشتری از مخاطبان و منتقدین قرار میگیرد ؛ به نظر میرسد که روایت بچه زرنگ ای ن چنین انتهایی نداشته و دارای پایانی ناهمگن با کل ماجرا ست ! حس امنیت و آرامش که از تصاویر زیبای حرم امام رضا علیه السالم به مخاطب منتقل میشود قابل کتمان نیست اما مبرهن است که برقراری پیوند بین داستان و بار معنوی و ارزشی انتهایی به خوبی صورت نگرفته و پیام به صورت زیر الیه ای به مخاطب انتقال نمیابد، فراموش نکنیم گاهی باید از انتقال مستقیم پیام پرهیز کرده و به کودکان فرصت اندیشیدن و جست و جو داد که از خودشان و سپس والدین سوال کنند که چه اتفاقی در حال وقوع است !
در کمال تمام نکات مثبت و منفی که گفته شد نمیتوان از داستان خوب و روان ، پیام های مثبت ، جاذبه های تصویری و بصری و هیجان شناور در بچه زرنگ چشم پوشی کرد ؛ تشخیص اینکه به تماشای این فیلم مینشینید یا نه با خودتان است اما باید گفت که در میان سیل عظیم انیمیشن های غربی که غالبا پیام های خوبی را برای کودکان به دنبال ندارند، بچه زرنگ میتواند میزبان ایرانی خوبی برای نگاه شما و فرزندانتان باشد ؛ اما تماشای این فیلم برای کودکان در صورتی مناسب است که والدین یا مربیان در انتهای فیلم ، شخصیت اصلی داستان و اتفاقات فیلم را به همراه کودک تحلیل کرده و نتیجه گیری نمایند تا اثر گزاری منفی فیلم کاهش پیدا کند .