مهارت قصه‌گویی

قصه از کوتاه‌ترین راه‌های تربیتی در تغییر رفتارهاست. چراکه قصه‌ها فرصت تجربه مجازی را به مخاطب ارائه می‌دهند، به گونه‌ای که کودک خودش را با همزاد پنداری در مورد شخصیت داستان، شیرینی واقعی یا تلخی آن را می‌چشد تا بتواند در صورت حوادث مشابه، به بهترین شکل تصمیم‌گیری کرده و از داستان متاثر باشد.

کارکرد قصه:

خداوند متعال قوه‌ای به انسان عطا نموده تحت عنوان خیال که سرباز تفکر است و اگر قوه تخیل در قصه صحیح بکار گرفته شود، موجب واداشتن انسان به تفکر می‌گردد. تخیل در اولین مرحله کارکرد خود، زمان را از قصه حذف می‌کند و در دومین مرحله فاصله ما و شخصیت‌های قصه را نیز حذف کرده که در این صورت اگر مهارت قصه‌گویی را دارا باشیم، قصه اثرگذاری خود را به نمایش می‌گذارد.

این مطلب را خداوند متعال در قرآن کریم در آیه 176 سوره مبارکه اعراف چنین بیان فرموده است

«…فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ‏»

در نتیجه از آنجایی که کودکان بالطبع دارای تخیل قوی تری هستند لذا قصه برای آنها اثرگذاری بالاتری خواهد داشت.

در مبحث قصه 3 سوال اساسی وجود دارد:

1- قصه گویی را از چه زمان برای کودک آغاز کنیم.

2- چه قصه‌هایی را باید برای کودکان تعریف کنیم.

3- چطور باید قصه را تعریف نمود.

پاسخ سوال اول: زمان آغاز قصه بسته به میزان هوش، استعداد و ذکاوت متغیر است. با کودکان در سنین مختلف گنجینه واژگان ذهنشان کامل می‌شود اما زمان آغاز قصه دقیقا زمانی است که گنجینه واژگان آنها در ذهن به اندازه‌ای رشد کرده باشد که تنها بتواند با ما ارتباط برقرار کند. یعنی هرگاه کودکی با واژه‌ها و حرکات چهره ارتباطی برقرار کرد و قصه را لزوما نه بطور کامل بلکه بسته به اندازه فهم اتفاقاتی که در قصه درحال افتادن است بفهمد، آغاز زمان قصه‌گویی است.

نکته: هیچگاه قصه را برای فرزندان به زمانی که دایره واژگانشان کامل شد واگذار نکنیم.

قصه هرچه زودتر آغاز گردد در اثرگذاری، بهتر عمل نموده و رقیب جدی برای تلویزیون و بازی‌های رایانه‌ای خواهد بود.

پاسخ سوال دوم(چه قصه‌هایی باید گفت): بدون تردید اولین قصه‌هایی که بایستی تعریف نمود، قصه‌های اهل بیت می‌باشد. چراکه شخصیت‌های داستان، فطری بوده و فطرت ما با آنها مانوس است. اهمیت فطرت تا آنجاست که امور فطری بدون دردسر به مخاطب در سنین کودکی منتقل می‌گردد.
در اینجا سوالی مطرح می‌گردد که از میان قصه‌های اهل بیت چه نوع قصه‌هایی و ناظر به چه ابعاد از شخصیت ذوات مقدسه(ع) باید انتخاب کنیم.

خداوند متعال در قرآن کریم در آیه 176 سوره مبارکه اعراف چنین بیان فرموده است
«…فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ‏»

در پاسخ می‌گوییم قصه‌هایی که علاوه بر پرداختن به شخصیت زمینی و بُعد مادی و اخلاقی اهل بیت به شخصیت ماورایی نیز تاکید شود.

  • شخصیت زمینی: یعنی شخصی که دارای خصائصی است که در شخصیت‌های دیگر نیز امکان دارد. مانند مهربانی، کمک به فقرا، گذشت، و…)
  • شخصیت ماورائی: یعنی شخصیتی که علاوه بر خصوصیاتی که در همه وجود داشته یا غیر از اهل بیت نیز در برخی دیگر از افراد یافت می‌شود، دارای قدرت‌ها، مهارت‌ها، خصوصیاتی می‌باشد که بجز اهل بیت در دیگران یافت نمی‌گردد. مانند کرامات اهل بیت، معجزه و… ؛ به‌عنوان مثال: در تولد امیرالمومنین(ع) نقطه اتصال داستان و شخصیت ماورائی با شخصیت زمینی و مادی آنجاست که کعبه درب دارد لکن بخاطر مقام ویژه حضرت، دیوار کعبه شکاف برمی‌دارد و 3 روز کسی نمی‌تواند وارد شود.

پاسخ سوال سوم(چطور قصه را تعریف کنیم): ما در تعریف قصه بایستی نکاتی را مدنظر قرار داده و بعد به تعریف قصه بپردازیم تا بتوانیم نهایت بهره را از قصه در تربیت فرزند ببریم

1- لغات قصه باید ساده و قابل فهم باشد. مانند قله= بالای کوه   غروب کرد=رفت، خوابید    دشمنان= آدم‌های بد

البته نکته قابل توجه در خصوص این مورد اینست که بایستی به افزایش اندوخته‌های واژگانی کودکان نیز، نظر داشت لکن با ظرافت تمام باید شکل گیرد. جمع بین دو حالت (انتخاب واژگان ساده+افزایش دایره واژگان کودک) با عطف حاصل می‌شود یعنی به این صورت که در داستان بین 2 واژه هم معنا عطف ایجاد کنیم. آهسته و آرام، غروب کرد و رفت و…

2- توجه به متن و محتوا قصه: ما باید قبل از تعریف قصه برای کودک، خودمان قصه را خوانده باشیم و اگر قصه خود ساخته است یکبار آن را نوشته و به جمله بندیها دقت کنیم.

3- جملات دارای ابهام نباشید: یعنی به گونه‌ای نباشد که حتما منوط به جمله بعدی باشد و با جمله بعدی تفسیر شود.

4- توجه ویژه به لحن و زبان بدن: این نکته نه تنها به جذابیت قصه برای کودکان می‌افزاید بلکه به فهم کودک نیز کمک می‌نماید تا نکات مثبت و منفی داستان را بهتر متوجه شود.

5- صدا متناسب با فضای قصه نوسان داشته باشد و گاهی آهسته و گاهی بلند باشد.

قصه هرچه زودتر آغاز گردد در اثرگذاری، بهتر عمل نموده و رقیب جدی برای تلویزیون و بازی‌های رایانه‌ای خواهد بود.

6- سرعت بیان و آهستگی آن در قصه متناسب با داستان باشد چرا که در انتقال مفاهیم بسیار موثر است.

7- برخی از واژه‌ها و الفاظ را قبل از قصه، داخب پرانتز تعریف کنیم مثلا اگر واژه یهود، خندق و… وجود دارد در قالب یک یا دو جمله برای کودک تعریف شود.

8- کودک خود را در قصه دخالت دهیم تا او نیز ایفای نقش کند. حتی سعی کنیم کودک قصه‌گو بوده و تعریف نماید.

9- اگر قصه ادامه دار است باید در هر جلسه به یک نقطه برسد و تعلق محض نباشد.

10- در قصه، صداگذاری صورت پذیرد: مثلا وقتی می‌گوییم کسی در زد صدای تق تق درب را دربیاوریم.

11- اجرا کردن داستان: گاهی در صورت امکان، داستان را با افراد در منزل بازی کرده و اجرا کنیم.

12- استفاده از ابزار: مثلا اینکه بگوییم در زد، با دست به شی بزنیم تا صدای در زدن صادر شود.

13- دنباله دار کردن قصه: با توجه به اقتضای سنی کودکان و آستانه صبر آنان قصه‌ای را می‌توان دنباله دار کرد. این به این خاطر است که اولا هیجان و جذابیت داستان افزایش می‌پذیرد.

انتهای مطلب/